من به دلیل استرس شغلی و تأثیر آن بر زندگی خانوادگی ام دچار یک فروپاشی روانی شده بودم. من خودم را رها کرده بودم و ساعتهای طولانی کار میکردم که هیچ فایدهای نداشت و وقتی در آینه به خودم نگاه کردم، شکست مرد و پدری را دیدم. سلامتی، زمان با خانواده و عزت نفسم را فدا کرده بودم تا فرصت شغلی را دنبال کنم که ارزش هزینه ای که پرداخت کردم را نداشت. من دو انتخاب داشتم به آشفتگیای که بهوجود آمدهام نادیده بگیرید یا قدم بردارید، آن را بپذیرید و تغییری ایجاد کنید، از کسانی که میدانستند چه چیزی را نمیدانم کمک بگیرید و مطمئن شوید که آموزشپذیر شدهام تا یاد بگیرم چگونه تغییر کنم و تغییر را تا آخر عمر حفظ کنم. زندگی
مارتین کلی قبل از اینکه 25 کیلوگرم وزن کم کند
من 38 کیلوگرم (تقریباً 6 سنگ) از چربی بدن را در سال 2012 از دست دادم. از آن زمان وزن من کمی افزایش یافته است، اما این به این دلیل است که به جای چربی بدن، توده عضلانی بدون چربی ایجاد کرده ام. هر سال که می گذرد قوی تر و خوش اندام تر هستم.
زیاد نیست، اما سعی میکنم هفتهای دو یا سه بار به باشگاه بروم، چند وزنه بلند کنم و گهگاه سعی میکنم 5K بدوم.
من قبلاً در سال 2012 تمرین یک نیمه ماراتن و یک مسابقه ماجراجویی 105 مایلی را شروع کرده بودم قبل از اینکه به کشف بزرگی دست پیدا کنم که آنچه در دهانم می گذارم، اگر نگوییم مهمتر از تمرینی است که در زمان باخت انجام می دادم. وزن. تا ماه آوریل، 13 کیلوگرم وزن کم کرده بودم، اما زمانی که عادات غذایی خود را تغییر دادم و شروع به یادگیری نحوه تغذیه سالم کردم، سپس 25 کیلوگرم باقیمانده با ادامه ورزش کاهش یافت.
مارتین اکنون در مسابقات اولترا شرکت می کند
در آن زمان این یک ورزش نسبتا کوچک و خاص بود. افراد بیشتری در مورد 10k و ماراتن ها اذیت شدند و همه چیز در مورد سرعت بود. اما اولتراها بسیار دوستانهتر و بخشندهتر به نظر میرسند (چون میتوانید قسمتهایی از آنها را پیاده روی کنید) بهعلاوه آنها در مسیرها بودند و نه در جادههای اصلی. یکی از دوستانم که با او دویده بودم یکی را پیشنهاد داد و ما گیر کردیم. من اکنون بیش از 20 مسابقه دویدهام و به اروپا سفر کردهام تا در برخی از بزرگترین ماراتنهای تریل جهان، از جمله Ultra Trail Mont Blanc که برای من یک لیست سطلی بود، مسابقه دهم.
من چیزی را پیدا می کنم که کار می کند و فقط به انجام آن ادامه می دهم. ساده است. اثر مرکب رشته های کوچک روزانه به مرور زمان اضافه می شود. و عادات جدیدی را شکل می دهد و جایگزین عادات ناسالم قدیمی می شود. داشتن اهداف کوتاه مدت و بلندمدت به صورت موازی نیز به من کمک می کند تا تمرکز خود را برای چالش های روزانه حفظ کنم و همچنین جهت و اقداماتی را به سمت اهداف بلند مدت تعیین کنم.
من می گویم، از خود بپرسید چرا می خواهید وزن کم کنید؟ آیا دلیل شما به اندازه کافی قدرتمند است که به شما کمک کند بر چالش هایی که در زندگی روزمره به وجود می آیند غلبه کنید؟ پاشنه آشیل خود را شناسایی کنید. آیا شراب است؟ یا بیسکویت؟ یک هدف فرعی تعیین کنید، وسوسه را از بین ببرید، اما اجازه دهید کمی انعطاف پذیر باشید تا در حد اعتدال و تعادل لذت ببرید! شخص دیگری را که برایش انجام می دهید نیز شناسایی کنید. شما بیشتر از خودتان برای دیگران انجام خواهید داد.
عمومی شوید - هدف و دلیل خود را بیان کنید. آن را بنویسید. آن را هر روز قبل از خواب و زمانی که از خواب بیدار می شوید بخوانید.
اگر لاستیک ماشینتان پنچر شده است، نروید و سه تایر دیگر را ترک نکنید. بنابراین اگر روز تعطیل دارید، تسلیم نشوید. بازی طولانی را انجام دهید. این احتمال وجود دارد که یک شبه وزن اضافه نکرده باشید، بنابراین یک شبه هم وزن خود را از دست نخواهید داد. جاه طلب باشید اما واقع بین باشید.
آموزش پذیر باشید و کسی را داشته باشید که شما را مسئول بخواهد. بیاموزید بدن شما به چه چیزهایی نیاز دارد، چه چیزی برای شما مفید است تا بتوانید بدون ترفندها یا برنامهها یا محصولات مورد تایید افراد مشهور که پشتوانه علمی ندارند، آن را حفظ کنید. با تحول خود استاد ذهن و بدن خود شوید.