از عادات غذایی گرفته تا قند خون پایین، کنترل عاطفی و ذهنیت محدود کننده - تمایل شدید به غذاهای شیرین اغلب می تواند نشانه کمبود مواد مغذی، عادات و رفتارهای شخصی باشد.
دکتر ریچل ایوانز (PhD) پنج دلیل را به اشتراک میگذارد که ما اغلب متوجه میشویم به سراغ غذاها و نوشیدنیهای شیرین میرویم و توصیههای حرفهای او در مورد اینکه در مورد این هوس چه باید کرد.
او میگوید: «وقتی مردم هوس چیزی شیرین میکنند، اغلب سعی میکنند به جای تسلیم شدن در برابر میل خود به غذای شیرین، چیزی سالم بخورند، یا اگر تسلیم هوسهای خود شوند، اغلب احساس گناه میکنند، مثل اینکه بیرون رفتهاند. کنترل یا زیاده روی در اطراف غذا.
مردم تمایل دارند به طور خودکار فکر کنند که هوس ها «بد» است، اما باید در اینجا تغییری در طرز فکر ایجاد شود و من دوست دارم به مشتریانم یاد بدهم که ولع در اصل فقط بدن و ذهن شماست که به شما اطلاعات می دهد. هوس خوردن شکر کاملا طبیعی است و ارضای این هوس ها عادات غذایی شما را «بد» نمی کند. این تغییر طرز فکر، به مشتریان من کمک میکند تا کمتر احساس گناه در مورد ولع خوردن داشته باشند، زیرا میتوانند به آنچه در حال رخ دادن است نگاه کنند و تغییراتی را ایجاد کنند، نه اینکه مستقیماً در وان بستنی شیرجه بزنند.
«بر اساس تجربهام با مشتریان، فهرستی از دلایل اصلی تمایل مردم به غذاهای شیرین همراه با توصیههایی در مورد اقداماتی که میتوان برای پیشگیری مؤثر از هوسها انجام داد، تهیه کردهام.»
در اینجا پنج دلیلی که شما میل به شکر دارید و کارهایی که می توانید در مورد آنها انجام دهید آورده شده است…
زمانی که گرسنه هستیم، بیشتر به غذا فکر می کنیم، زیرا مغز ما در تلاش است به ما هشدار دهد که باید غذا بخوریم، اگر این احساس ناگهانی و شدید ظاهر شود، آن هوس است. اگر برای مدت طولانی بدون غذا گذرانده باشیم یا از یک رژیم غذایی کم کالری پیروی کنیم و گروه های غذایی خاصی را حذف کنیم در حالی که سعی می کنیم 'سالم تر' باشیم، قند خون ما کاهش می یابد و بدن ما نوروپپتید Y تولید می کند. اشتها و انگیزه ما را برای خوردن افزایش می دهد.
برای جلوگیری از هوس، اطمینان حاصل کنید که وعده های غذایی متعادل، رضایت بخش و حاوی پروتئین، کربوهیدرات های پیچیده و چربی های سالم هستند. همچنین ایده خوبی است که یک میان وعده بعدازظهر متعادل را برای انتخاب من ترکیب کنید.
بسیاری از مردم با طرز فکر محرومیت دست و پنجه نرم می کنند و تلاش می کنند اما در محدود کردن آنچه می خورند موفق نیستند. همانطور که ما چیزی را می خواهیم که نمی توانیم داشته باشیم، همیشه تمایل به خوردن غذاهای شیرین داریم در حالی که سعی می کنیم آنها را محدود کنیم. اغلب وقتی این اتفاق میافتد، بسیاری از مشتریان من معتقدند که فقط باید از مصرف شکر اجتناب کنند، اما چیزی که در واقع به کاهش هوس کمک میکند، خوردن متعادل و کنار گذاشتن قوانین سختگیرانه رژیم غذایی است. در حالی که مردم ممکن است احساس کنند که در حال حرکت از عادات غذایی محدود کننده به سمت یک رژیم غذایی متعادل تر در حال خوردن بیش از حد شکر هستند، این معمولاً فقط یک مرحله است و پس از یک هفته یا بیشتر از خوردن شکر به همان اندازه که می خواهند، اکثر مشتریان من در آن زمان هستند. هوس سبزیجات
اگر به طور خودکار در ساعت معینی هر روز هوس شکر داشته باشیم، این ولع می تواند عادی باشد. زمانبندیهای رایج برای هوسهای شیرین شامل کسادی ساعت 4 بعد از ظهر، بعد از شام یا حتی اول صبح برای افزایش انرژی است. عادات همچنین می تواند شامل رفتن به سینما و احساس نیاز به خوردن پاپ کورن در حین تماشای فیلم باشد. عادتها الگوهای خودکار افکار یا رفتارهایی هستند که در طول زمان در پاسخ به محرکها ایجاد شدهاند، زیرا فکر یا رفتار پاداشی بهعنوان مثال ارائه میدهد. عجله قند از یک خوراکی شیرین برای مبارزه با این، مهم است که عوامل محرک را بررسی کنید و از آنها اجتناب کنید یا آنها را حذف کنید. سعی کنید این رفتار را با رفتاری جایگزین کنید که باز هم پاداش را تضمین می کند، نه غذاهای شیرین.
احساسات می توانند تصمیمات غذایی ما را بسیار بیشتر از آنچه فکر می کنیم تحت تأثیر قرار دهند، اما پس از خوردن غذا اغلب متوجه می شویم که مصرف آن احساسات را برطرف نمی کند و بعداً می تواند دوباره ظاهر شود. بهترین راه برای مبارزه با هوس های عاطفی این است که یک ثانیه وقت بگذاریم تا بفهمیم چه احساساتی ما را وادار می کند به سمت غذاهای خاصی برسیم. این استراتژی به این دلیل کار می کند که احساسات در سیستم لیمبیک (میان مغز) پردازش می شوند، در حالی که برچسب زدن قشر جلوی مغز ما (ناحیه درگیر در پردازش شناختی) را فعال می کند. اساساً میتواند به فعال کردن بخش منطقی مغز ما کمک کند که به خاطر میآورد پرخوری قند با اهداف بلندمدت برای سلامتی همخوانی ندارد، و سپس این به ما کمک میکند تا به روشهای جایگزین فکر کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم.
ما در سنی تاثیرگذار قبل از هفت سالگی چیزهای زیادی در مورد غذا و رابطه خود با آن می آموزیم. سپس ناخودآگاه ما این باورهای غذایی را برای زندگی ذخیره می کند و 95 درصد از افکار و رفتارهای ما را به سمت غذا سوق می دهد. بسیاری از پیوندهای ریشهدار با غذا از باورهای رایجی مانند 'غذا عشق است' ناشی میشود - اغلب مردم زمانی که نیاز برآوردهنشده به عشق در زندگی دارند هوس شکر میکنند، و باور دیگر این است که 'غذا یک پاداش است' - بنابراین ما چیزی داریم. شیرین وقتی که ما خوب رفتار کرده ایم. این میتواند زمانی ادامه یابد که باور داشته باشیم در زندگی بعدی کاری را به خوبی انجام دادهایم، و ممکن است فکر کنیم «من واقعاً روی این پروژه سخت کار کردهام» و به قهوهایها دست پیدا کنیم.
موثرترین راه برای مبارزه با این موضوع، شناخت الگوها از دوران کودکی و زمانی است که دقیقاً اکنون در زندگی ظاهر می شوند. راه دیگر برای مقابله با این رفتارها، بررسی هیپنوتیزم درمانی، دسترسی مستقیم به ضمیر ناخودآگاه و یافتن ریشه مسائل مربوط به غذا خوردن است، سپس برای الگوهای فکری مفیدتر دوباره سیم کشی کنید.