هایدی هاجسون مادر 44 ساله ای است که سه فرزند هفت، شش و سه ساله دارد و از دویدن در ماراتن لذت می برد. او به زودی یک چالش عظیم 100 مایلی با زمین مختلط را تنها در سه روز انجام خواهد داد تا برای پسر دوستش، لورا مالپاس، فردی که شش سال پیش با بیماری نادر تخریب شده عضلانی تشخیص داده شد، بودجه جمع آوری کند. (می توانید اهدا کنید اینجا ).
هایدی که معادل چهار ماراتن را در سه روز می دود، از وینچستر تا ایستبورن، تماماً خارج از جاده با تپه های زیاد می دود و دو شب را به تنهایی در یک چادر سپری می کند و هر آنچه را که نیاز دارد در یک کوله پشتی حمل می کند، از جمله چادرش. لباس، غذا و آب
مادر سه فرزند مشتاق است به فردی پسر دوستش کمک کند تا به کارهایی که دوست دارد بازگردد. وضعیت نادر او تأثیر زیادی بر تحرک او داشته است و او بر روی ویلچر تکیه می کند. او قصد دارد برای او یک ویلچر تمام زمینی بخرد که آزادی و استقلال بیشتری برای او به ارمغان بیاورد و به او اجازه دهد آزادانه با دوستانش بازی کند و به کارهایی که دوست دارد بازگردد.
هایدی در مورد چالش باورنکردنی خود بیشتر به Women’s Fitness می گوید…
او شگفتانگیزترین و قویترین زنی است که همیشه لبخند بر لبانش مینشیند و به تمام نکات مثبت زندگیاش نگاه میکند. در سال 2014 پسرش به یک بیماری نادر عضلانی دژنراتیو تشخیص داده شد که زندگی آنها را برای همیشه تغییر داد. او اکنون 11 سال دارد و زندگی به شدت سخت شده است، تحرکش کاهش یافته است و دیگر نمی تواند بیش از چند دقیقه راه برود، نمی تواند از پله ها استفاده کند و اگر زمین بخورد نمی تواند از روی زمین بلند شود. او سالها را در آتلهای شبانه گذرانده است، برای معالجه به دنیا سفر میکند، قرارهای دائمی در بیمارستان دارد، داروهای روزانه متعددی دارد و با این حال مهربانترین، بامزهترین و مراقبترین پسر است. او در کنار دریا زندگی می کند اما نمی تواند در ساحل برود زیرا برای او خیلی سخت است و ویلچر روی سنگریزه ها کار نمی کند. او چیزهای زیادی را از دست می دهد و باید در حالی که دوستانش همه بازی می کنند تماشا کند.
در تمام این مدت، لورا مثبتترین فرد است، و او و همسرش قویتر زندگی میکنند، سختتر میخندند و بیشتر لبخند میزنند، زیرا آنها اینگونه هستند. او دوست فوقالعادهای است و علیرغم هر آنچه که دارد همیشه در کنار من خواهد بود. او هرگز کمکی نخواسته یا نمی خواست کمک بخواهد، اما اکنون زندگی برای او و فردی گلوله برف است و او به کمک نیاز دارد تا زندگی او را بهتر کند.
دوست هایدی، لورا و پسرش فردی
آنها ویلچر تمام زمین را آزمایش کردند، و فردی مستقیماً به ساحل رفت، روی سنگریزه ها راند و از خوشحالی جیغ کشید. لورا و همسرش اشک های شادی گریستند و فردی برای اولین بار با استفاده از کمک حرکتی گفت: 'عالی بود'. خندهاش را شنیدم و شادی را در چشمانش دیدم و میدانستم که این ویلچر همهجانبه چه تفاوتی برای آنها ایجاد میکند. او آزادی و استقلال مورد نیاز خود را داشت و می توانست دوباره به دوستانش بپیوندد.
من تا زمانی که واقعاً باید، فقط چند ماه تمرین نکرده ام، اما همیشه در حال تمرین هستم و سطح آمادگی بالایی دارم. امیدوارم این به نفع من باشد، زیرا من تمایل به 'تمرین بیش از حد' و سپس شروع یک مسابقه با مصدومیت و خستگی دارم.
از آنجایی که من یک کوله پشتی سنگین حمل می کنم، نمی خواستم مسافت های طولانی را در تمرین بدوم زیرا این باعث می شود بیشتر در معرض آسیب قرار بگیرم. من بین 8 تا 12 مایل به تعداد روزهای متوالی که احساس می کنم می توانم دویده ام تا استقامت وزنه های سنگین را به طور پیوسته و ایمن ایجاد کنم. من مطمئن می شوم که روزی یکی دو بار تمرین می کنم تا تا حد امکان قوی باشم. من با دوچرخه اسپین می روم یا هر روز یک جلسه مدارهای قدرتی انجام می دهم و همچنین یوگا برای کمک به جلوگیری از آسیب انجام می دهم.
طولانی ترین دویدن من 12 مایل بود... ایده آل نیست، دوست داشتم تا 20 مایل دویدن داشته باشم، اما مراقبت از کودک و زندگی این امکان را فراهم نکرده است.
من در سرما آشغال هستم، از آن متنفرم! من در بهترین مواقع دمای بدنم پایین است، بنابراین سرما را احساس می کنم. من میخواهم تا جایی که ممکن است ثابت نگه دارم، و بزرگترین چیز در کولهپشتی من کیسه خواب من است، زیرا گرمترین چیزی است که میتوانم داشته باشم! به محض اینکه متوقف شوم خودم را در آن جمع می کنم!
من به این شهرت دارم که در مسیرها بیحوصله هستم، اما فکر میکنم در مسیریابی خوب باشم، و South Downs Way قرار است نسبتاً ساده باشد! من نقشه سیستم عامل و یک قطب نما را با خود می برم. من قبلاً چند حرکت اولترا ناوبری انجام دادهام، بنابراین امیدوارم وقتی بیرون هستم همه چیز به من برگردد!
تنها بودن در چادر بزرگترین ترس من است! دیشب تو باغ خوابیدم تا امتحانش کنم و حتی اون موقع ترسیدم! من فقط باید با آن کنار بیایم، زیرا هیچ راه دیگری وجود ندارد! من یک کتاب و مقدار زیادی شکلات بستهبندی میکنم، بنابراین امیدوارم ذهنم را از آن دور نگه دارد. من قبلاً در دوهای اولترا اردو زده ام، بنابراین می دانم که چقدر ناراحت کننده خواهد بود، به خصوص زمانی که بدن شما کمی از مسافت پیموده شده در روز عبور می کند.
ذهن شما قوی ترین قسمت شماست و می تواند شما را از هر چیزی عبور دهد. در تمام مسابقاتم، مهم نیست چه مسافتی داشته باشم، دائماً اهداف کوچکی برای خودم در نظر میگیرم تا به آن برسم، هرگز به یک مسابقه فقط به عنوان یک شروع و پایان نگاه نمیکنم. ممکن است این یک لیست پخش باشد که قبل از صرف ناهار باید به آخر آن برسم یا قبل از اینکه به خودم اجازه راه رفتن بدهم باید سه صفحه از نقشه خود را مرور کنم. این ترفندهای ذهنی است که به محض رسیدن به آن اهداف کوچک، شما را ناگزیر نگه میدارد، به خودم میگویم «ادامه بده، در واقع میتوانی چند آهنگ دیگر را ادامه دهی»، یا «میتوانی صفحه دیگری را در نقشه اجرا کنی، نه هنوز باید راه برود.
من کیسههای غذای جیرهای را با خودم میبرم، امیدوارم کیسههای خودگرم شونده کار کنند، بنابراین واقعاً نیازی به تهیه چیزی ندارم. این ناهار و شام صبحانه من خواهد بود، و سپس میله های جو دوسر و تنقلات می خورم تا من را نیز ادامه دهد.
من واقعاً هیجان زده هستم که فقط آنجا هستم! Downs مکان فوق العاده زیبایی است و قدردانی کامل از آن شگفت انگیز خواهد بود. همیشه یک محدودیت زمانی برای دویدن های تمرینی من وجود دارد، همیشه کاری وجود دارد که باید دوباره انجامش دهم، بنابراین فقط دویدن و آزاد بودن باورنکردنی خواهد بود. من همیشه به خودم فشار می آوردم که در زمان مشخصی بدوم، یا هر درصدی در اوج باشم، اما حمل یک کوله پشتی سنگین این استرس را از من دور می کند. من فقط بدون هیچ فشاری از آن عبور خواهم کرد، و من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم. با این حال، اگر به هر دلیلی شکست بخورم - مانند آسیب دیدگی - از نظر روحی دچار مشکلاتی خواهم شد و این چیزی است که بیشتر از همه می ترسم.
من از طریق تلفن با مردم در تماس خواهم بود و یک ردیاب شخصی خواهم داشت که فقط لورا و خانواده ام می توانند آن را ببینند. من شارژرهای تلفن قابل حمل خواهم داشت و از باتری گوشی بسیار استفاده خواهم کرد!
من هر چیزی را که فکر میکنم نیاز دارم برمیدارم - غذا، بطریهای آب، رول تشک، چادر، کیسه خواب، دستمال مرطوب نوزاد، کتاب، گچ و لباس. من باید بیشتر از آنچه می خواهم لباس بپوشم زیرا هوا در زمستان بسیار سرد و متغیر است. کوله پشتی من بسیار سنگین تر از آن چیزی است که اگر آن را در بهار یا تابستان انجام می دادم.
من تا کنون چیزی بیش از 3000 پوند جمع آوری کرده ام که شگفت انگیز است، اما قیمت ویلچر آن 20000 پوند است.
فردی خیلی بچه شگفت انگیزی است. او این وضعیت وحشتناک را نخواست و زندگی فقط برای او سخت تر و سخت تر می شود. اگر بتوانم او را بخندانم و زندگی اش را تا این حد ساده تر کنم، و این کمی سرگرم کننده تر شود، کاملاً ارزش همه چیز را دارد.
میتوانید به جمعآوری کمک مالی ارزشمند هایدی کمک مالی کنید اینجا .